متن ها

شعرهای قشنگ و زیبا (35 شعر مفهومی و قشنگ درباره زندگی، عشق و…)

شعرهای قشنگ و زیبا (35 شعر مفهومی و قشنگ درباره زندگی، عشق و...)

در این بخش از سایت ادبی و هنری متن‌ها شعرهای قشنگ و زیبا را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این اشعار قشنگ را می‌توانید در استوری، کپشن و غیره استفاده کنید. پس اگر به دنبال چنین اشعاری هستید، با متن‌ها همراه شوید.

شعر قشنگ استوری

شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان

تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت…

منِ شکستهٔ بدحال زندگی یابم

در آن زمان که به تیغِ غَمَت شَوَم مَقتول…

باور مکن که من دست از دامنت بدارم

شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم

همچون زمام اشتر بر دست ساربانان…

بدونِ مُعجزه برگشته‌ام، غَم است دلم

مرا به حرف نگیرید‌… مریم است دلم!

منشین با من! ، با من منشین!

تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم ؟

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من

چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟

یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز

بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست؟

دردم این نیست ولی،

دردم این است که من بی تو دگر،

از جهان دورم و بی خویشتنم.

پوپکم ! آهوکم!

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم!

شعر قشنگ استوری

میانِ ماندن و نماندن ،

فاصله تنها یک حرف ساده بود.

از قولِ من

به بارانِ بی امان بگو:

دل اگر دل باشد

آب از آسیاب علاقه اش نمی اُفتد.

مطلب مشابه: اشعار مریم حیدرزاده / مجموعه اشعار زیبا و قشنگ از شاعر نابینا و معروف

شب فرو می افتاد ،

به درون آمدم و پنجره ها را بستم ،

باد با شاخه در آویخته بود.

من در این خانه،

تنها ، تنها ،

غم عالم به دلم ریخته بود.

پاریس منی

در هر کافه‌ی تنت که می‌نشینم

گفت‌‌و‌گو بر سر عدالت است

در کافه‌ی لبانت،گپ بر سر حق بوسه بود

می‌گفتم: لب بنه بر لبم تا جان دهم به پای تو

می‌گفتی: بوسه بزن بر لب من تا سیر شوم ز جان خود

می توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی

باز اگر باز رسیدیم به یکدیگر چه؟

#فاضل_نظری

ما رویا می باشیم

و هیچکس نمی تواند رویا را

در ما خاموش کند…

تو خود آفتابِ خود باش و طلسمِ کار بشکن…

– شفیعی کدکنی

خوش سحری که روی او باشد آفتاب ما…

– مولانا

چیزی گم است در من از آرزو فراتر…

– محمدعلی بهمنی

من

چنان

غرق

شدم

در

تُ

که

پیدا

شدنم

ممکن

نیست!

خیر

شما

رسیده

به

ما

مرحمت

زیاد!

فاضل نظری

اینجا درون سینه‌ی من

زخم کهنه‌ ایست

که می‌کاهدم مدام …

– حمید مصدق

آنکه

میخندد

غمش

بی انتهاست…

شعر قشنگ استوری

عکش نوشته های زیبا

دقیقا همونجام که عباس معروفی میگه:

‌‌

‌دنبال زخمی تازه می گشت

تا درد کهنه اش را از یاد ببرد…

در فراسوهای پیکرهایمان،

به من وعده‌ی دیداری بده..

– احمد شاملو

با

مردمِ

بی غم

نتوان

گفت

غمِ

دل

از نامه‌‌های عاشقانه ارنست همینگوی به مارلین :

این را بدان که همیشه عاشقت هستم. گاهی تو را فراموش می‌کنم چنان که تپش قلبم را فراموش می‌کنم. امّا قلبم همواره می‌تپد.

من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم…

– مهدی اخوان ثالث

نخفته‌ایم که شب بگذرد، سحر بزند

که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند

نخفته‌ایم که تا صبحِ شاعرانه‌ی ما

زِ ره رسیده و همراهِ عشق، دَر بزند!

– حسین منزوی

به کاکتوس که بیشتر از

حد خودش آب بدی

خراب میشه

حکایت محبت کردن

به یه سری از آدم های زندگیمونه

به آدم ها همونقدر که

لیاقت دارند عشق بورز نه بیشتر…

من تنهایی گریه کردم!

تنهایی تلاش کردم!

تنهایی به زخمام مرهم زدم!

تنهایی برای زندگیم جنگیدم!

تو اون شبایی که صبح نمیشدن، من تنهایی منتظر طلوع خورشید موندم..

 تنهایی شکست خوردم و دوباره قوی از جام پاشدم! میدونی چی میگم ؟

گاهی مستقل بودن فقط مادی نیست

اونی که از نظر روحی مستقل، قوی تره..!

آدمی به مرور آرام می‌گیرد

بزرگ میشود ‏بالغ می شود

و پای اشتباهاتش می‌ایستد

‏گذشته‌اش را قبول می‌کند،

نادیده‌اش نمی‌گیرد

‏می‌فهمد که زندگی یک موهبت است،

یک غنیمت است ‏یک نعمت است

و نباید آن را فدای آدم‌های بی‌مقدار کرد!

‏اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب می شود …

محمود دولت آبادی

يه جا خوندم نوشته بود:

«بزرگترین مشکل تو ارتباطاتمون

اینه که گوش نمی‌دیم که بفهمیم؛

گوش می‌دیم تا جواب بدیم»

و چقدر بنظرم درسته…

تو تنهاییاتون

دنبال کسی نگردین،

اشتباه ترین انتخابا

مال همون موقعست….!

عکش نوشته های زیبا

دیدار تو گر صبح ابد هم دهدَم دست،

من سرخوشم از لذت این چشم به راهی…

فریدون مشیری

اشعار کوتاه قشنگ

ولی اونی که دوست داشته باشه

و واسش مهم باشی

همیشه یه راهی پیدا میکنه

که بهت پیام بده، زنگ بزنه

همیشه یه راهی پیدا میکنه واست وقت بزاره….

کم‌کم یاد میگیری،برای هرچیزی اصرار نکنی

شدنی میشه

موندنی میمونه

اومدنی میاد

رفتنى هم میره…

هنوزم بی‌جواب ترین سوال قرن همون سوالی بود که اِبی پرسید

اگه قسمت جدايي بود

 واسه چي آشنامون كرد؟

اکنون من و او دو پاره‌ی یک واقعیتیم

در روشنایی زیبا

در تاریکی زیباست

در روشنایی دوستش می‌دارم

و در تاریکی دوستش می‌دارم…

– احمد شاملو

برای کسی که

دیگران رو به تو

ترجیح داده

غمگین نباش…

رها

کن

غم

که

دنیا

غم

نیرزد

– نظامی

تو”

مثلِ خوابِ بعد از خوابِ اولِ صبح ميمانى

مثلِ آن روىِ خنكِ بالشت…

همانقدر شيرين

همانقدر دلچسب…

برای خیانت هزار راه وجود دارد

ولی هیچ کدام به اندازه‌ی

“تظاهر به دوست داشتن”

کثیف نیست…!

– به‌بهومیل هرابال

در قانون عشق

صبحی که از محبوبت صبح بخیر نشنوی

تا اطلاع ثانوی شب باقیست…

 – محمود درویش

اگه نمیتونید،

اگه عرضه‌شو ندارید…

آدما رو حیف نکنید!

احساساتشونو، عشقشونو، حوصلشونو، ذوق و اعصابشونو کور نکنید!

بذارید یکی که بلده و لیاقتشونو داره کنارشون باشه..

آدم ها تا حد مردن

از خود خسته ات می کنند

ترکت نمی کنند

اما مجبورت میکنند ترکشان کنی

آنگاه تو میشوی بنده ی سر تا پا خطا کار…

شعری زیبای جذاب

سبب

خندهٔ

بی

علّتِ

من

بر

لبمی

با من بگو چگونه بخندم؟

هنگامی که دور لبهایم را

مین گذاری کرده اند…

– گروس عبدالملکیان

مطلب مشابه: اشعار عباس معروفی (شعرهای فوق‌العاده زیبا و احساسی از نویسنده بزرگ ایرانی)

شعری زیبای جذاب

تورو

مولانا سروده

شجریان خونده

مشکاتیان نواخته

فرشچیان کشیده

شاملو نوشته…

من اینجوری ام که :

 هی هستم ، هی هستم ، هی هستم…

ولی یهو دیگه نیستم

دیگه هیچ وقت نیستم 🙂

مى گويند

برايت خواب هاى خوشى آرزومنديم

خواب زيبا به چه كارمان مى آيد

وقتى ما گرفتار بيدارى دردناكى هستيم.

محمود درويش

اونجا که شادمهر می‌خونه:

«من نمیدونم، خودت یه‌جــوری آرومم کن!»

یعنی یکیو داره که بیشتر از خودش اونو بلده.

شما کسی رو دارید که بلدتون باشه؟!

اگر بتوانم دلی را از شکستن باز دارم،

بیهوده نزیسته‌ام.

اگر بتوانم رنجی را بکاهم، یا دردی را مرهم نهم یا مرغکی رنجور را به آشیانه باز آورم، حاشا حاشا، که بیهوده نزیسته‌ام.

-امیلی دیکنسون

پر کن از باده ی چشمت

قدح صبحِ مرا…

خود بگو

من ز  تو سرمست شوم

یا خورشيد…؟

‌آینه‌ی ضمیر من جز تو نمی دهد نشان…

هوشنگ ابتهاج

مطالب مشابه