متن غمگین پاییزی / جملات و اشعار غمگین با موضوع پاییز
پاییز با هوای عاشقانهاش شناخته میشود، با حس خوب آغوش گرم در هوای سرد؛ اما نبود یار و جدایی در این فصل بدتر غمانگیز و تلخ. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری متنها چندین شعر و متن غمگین پاییزی را برای شما دوستان قرار دادهایم. با ما باشید.
چندین شعر و متن غمگین پاییزی
موهایت را رها نکن
پاییز است و باد می آید
بوی موهایت را با خود می برد
و برگ های غمگین درختان عاشق تر می شوند
دستهایتان را آماده کنید
پاییز نزدیک است
باید گره بخورد در دستهای
کسی که سالها انتظارش را کشیدید
جان عزیزتان پاییز را دونفره آغاز کنید…
امان از این بوی ِ. پاییز و آسمان ابری!
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچکس ِ دیگری …
فقط میدانی که هر چه هوا سردتر میشود، دلت آغوش ِ گرمتری میخواهد…
براى همه پاییز با مهر شروع میشه
اما پاییز زندگى من جایى شروع میشه که مهر تو تموم بشه…
دل انگیزه پاییز من با تو ولی غم انگیز خواهد شد
وقتی تو باشی و من برگها را با خیالت تنها قدم بزنم
پاییز که میرسد
برگها
از شانههای درختان میریزند
تنهاییها
از شاخههای آدمها جوانه میزنند
پاییز خزان برگهاست
پاییز بهار تنهاییهاست
مطلب مشابه: متن درباره فصل ها (جملات زیبا درباره فصول مختلف)
چقدر این دوست داشتنهای بی دلیل خوب است.
مثل همین باران بی سوال
که هی میبارد…
که هی اتفاق آرام و شمره شمرده میبارد …
شعر پاییزی غمگین
کاش کسی پاییز را
سر و ته میکرد
برگها به درخت میچسبیدند
تو به من…
پاییز را باید با چشمهای تو نگاه کرد!
وگرنه برای من دیگر عاشقانه نیست،
این رنگهای پژمردهی خیابانها…
بوی پاییز
باز بویِ پاییز…
و ترس تمام وجودم را میگیرد…
که نکند یادت هم
در یکی از این پاییزها
تنهایم بگذارد
دارد پاییز میرسد…
انار نیستم
که برسم به دستهایتو…
برگم پر از اضطراب افتادن…
صدای پای پاییز روی برگ های آوار شده بر زمین می آید
و دلم گواهی می دهد
این پاییز نیز فصل چشم انتظاری است
و فصل نیامدن ها
و تب کردن به یاد بودن هایی که دیگر نیست
هوایش غریب است
اما غریبی دلنشین
صدایش ،عطرش
بی مانند است وتکرار نشدنی
و من چقدر دوستش دارم
پاییز را میگویم
نوشته ی خودم
من و یک پاییز و یک مهر در جادهای پر پیچ و خم از برگهای نم پاییزی
کمی مه و کمی بوی آتش
چه لذتی داشت اگر تو هم کنارم بودی…
آنجا را نمیدانم!
اما اینجا بیتو، بدونِ آغوشت
خیابان به خیابان، برگ به برگ
پاییز به شدت دارد اتفاق میافتد
متن های غمگین و زیبای پاییزی
پاییز!
ای فصل برگ ریز!
ای همچو مرگ
خوب و رهاننده و عزیز
گویم اگر دوست ترت دارم از بهار
باور نمی کنی؟!
منم دوست دارم با یکی روی برگها قدم بزنم و گوشهایم پر از نجواهای عاشقانه شود
دوست دارم در شبهای طولانی پاییز دلی دلواپسم شود
قلبی برایم بتپد و آغوشی در انتظارم باشد…
دوست دارم باران که بارید
دست مردانه اش را بگیرم و با هم شروع به دویدن کنیم
دوست دارم در برابر بادهای سهمگین بدن تنومندش پناهگاهم باشد…
تا کی باید بنشینم و عاشقانههای پاییزی دیگران را تماشا کنم؟
دیگر بس است…
دروغ چرا!
راستش دلم یک ” مرد” میخواهد
یک مرد واقعی…
روزها، همه زود گذرند
چرا ترس؟
این همه اندوه بىدلیل براى چیست؟
هیچ چیزى همیشگى نیست
فردا که بیاید، امروز فراموش شده است
تابستان داغ امسال هم تمام شد
اگر میوه آرزویت هنوز کال است غصه نخور
شاید آرزویت انار سرخی باشد
که برای رسیدن محتاج خورشید کم رمق پاییز است!
تنهایی هم میتواند دخل آدم را بیاورد!
چه برسد به اینکه
دست به یکی کند با جمعه
دست به یکی
با غروب غمگین پاییز ..
یه روزی میاد
که دیگه دلت
برام نریزه
که یادت نیاد
تولد من
چنده پاییزه
به یاد هم باشیم
متن بلند و طولانی برای فصل پاییز
پاییز به صفحه من قدم گذاشته
پاییز واسه تو چ حسی میده ؟!
این فصل پره خاطره اس
اصلا پاییز فصل خاطره هاس
انگار ی کتاب داستانه
که هر سال ی حس و حال دیگه داره
و این خس و حال وصف نشدنیه
قاب صفحه من پاییز جان با تو چقد قشنگ تر میشه
حال دلت که خوب باشد
پاییز میشود قشنگ ترین فصل
درخت شعرش را روی پاییز مینویسد
پاییز شعرش را روی درخت .
من بر پاییز نوشتهام بر درختان افتاده !
دریغا من
دریغا پاییز
دریغا درخت !
این پاییز هم با تمام غم هایش داره تموم میشه
دلم نیومد از این پاییز پست دیگه ای نداشته باشم
قصد رفتن دارم در این پاییز غمگین
به کجا، نمیدانم شاید به ناکجا آباد
ناکجا آبادی پر از برگهای نارنجی
من همان قدر عاشق پاییزم
که عاشق بهار و تابستان
همیشه که نباید عاشق روییدن ها باشیم
گاهی باید یاد بگیرم
باید از دست داد
باید رنگ باخت
باید از اول شکفت
ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ
ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ ﺑﺮﮔ ﻬﺎﯼ ﺯﺭﺩ ﻭ ﻗﺮﻣﺰت رﺍ
ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوای غم بار تو
ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ
من بوی خدا میفهمم از تو
پاییز بهاری ست غم انگیز که عاشق شده
عاشق آمدن تو در این فصل
عاشق این همه زیبایی در چهرهات
از پیچش فِرهای طلایی تو
پاییز هم به عاشقانه ترین حالت ممکن
هم رنگ خورشید میشود
بغض ابر، باران میشود
بغض انسان، اشک
و برگهای پاییز
بغض درخت ….
پاییز زیبا هم داره تموم میشه
حالا بگو دل چند نفر رو با مهربونیات بدست آوردی
دل چند نفر رو با غرورت شکستی؟؟
اره وقت شمارش جوجه های آخر پاییزه
میتونه اون جوجه ها وجود کارهای باشه که ما انجام دادیم
امیدوارم شمارش جوجه های آخر پاییزتون
شمارش مهربونی و عشق و محبت باشه
پاییز اگر شاعر بود،
حتما میشد هوشنگ ابتهاج
که با یه حال دیوونه ای میگه:
چه مبارک است این غم
که تو در دلم نهادی
از پاییز و تنهایی و این حرف هایش که بگذریم، تو به التماس برگ ها به درخت، برای به زیر پا نیفتادن فکر کرده ای؟!
برگای زرد من و یاد تو میندازن …
چه زود رسید پاییز غمگین بازم
اما این بار تو مال من نیستی
آذر
یادش رفته که پاییز است!
نمیبارد فقط یخ میزند!
به گمانم کسی به طرز فجیعی
تنهایش گذاشته
وگرنه اینگونه ماتش نمیبرد!
متن زیبا برای فصل خزان
با من باش…
از این پاییز غم انگیز تا به همیشه
پاییز همیشه بهانه بود
من انتظار باران را میکشیدم
انتظار بغض آسمان را
و منتظر بودم
اشک آسمان بچکد
روی دلتنگی هایم…
بشوید و محو کند
همه ی حجم غصه ام را
پاییز بهانه بود
که کنج درخت عریان آرزوهایمان بنشینم
و انتظارت را بکشم
بیایی و دو نفره هایمان را به تصویر بکشی
بیایی و هوای دونفره این شهر را
سخت به آغوش بکشیم
آری پاییز تنها یک بهانه بود
برای منی که تمام تنم
بودنت را در حصار تنگ دلتنگی کم دارد
مطلب مشابه: متن کوتاه در مورد پاییز / 30 جمله ناب و احساسی درباره خزان
پاییز را ببین، چه بی منت می بخشد تمام رنگ های زیبایش را به لحظه های ما! و چه سخاوتمندانه با قطره های بارانش دقیقه های ما رو عطر عاشقی می بخشد. نگاه کن به زاویه طلوع خورشیدش که ذرات طلایی نور را مامور گرمای ثانیه هایمان میکند کائنات داستان قشنگی از عشق را تعریف میکند، دستت را بده، اینجا چهره ی عشق آسمانی است.