متن بارانی غمگین و احساسی (قشنگ ترین متن های غم انگیز بارانی)
در این بخش سایت متن ها مجموعه متن بارانی غمگین و احساسی زیبا با قشنگ ترین جملات و متن های غم انگیز بارانی و عکس نوشته را گرداوری کرده ایم.
گزیده متن بارانی غمگین زیبا
بغض های مرطوب مرا باور کن، در این هوا باران نیست که می بارد. صدای خسته قلب من است که از چشمان آسمان بیرون می ریزد.
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
دمش گرم، باران را میگویم. به شانه ام زد و گفت: خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت در هوا می بارم.
می روم
به کجا؟
نمی دانم
حس بدی ست بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد
نه خیابان به انتها می رسید
همچون هوای بارانی باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن
باران قشنگی به زمین می بارد
امروز هوا عطر تو را کم دارد
من غیرتیم زود به این باد بگو
از موی پریشان تو دست بردارد
تقدیم به بهترین همسر دنیا
مطلب مشابه: متن باران عاشقانه؛ 50 متن زیبای هوای بارانی رمانتیک غمگین و شاد
هوای بارانی بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی. کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد.
باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست ، میشود مرا بغل کنی؟
قول میدهم گریه کم کند
متن هوای بارانی عاشقانه
دیشب با بارون مسابقه دادم. اون بارید و من گریه کردم. باهاش از تو صحبت کردم. اون دلتنگ خورشید بود و من دلتنگ تو.
در باران
گنجشک ها شادترند
برگ ها درخشان تر
و من
هم عاشق تر
هم شاعرتر
هر وقت باران می بارد، عاشقانه هایمان جان دوباره می گیرد و این باران است که مرا بی حضور تو راهی خیابان ها می کند.
كجای این باران ایستاده ای..
كجای این همه غم…
این همه درد….
این همه …
که اینقدر نبودنت به چشم می آید…..
كجای این باران ایستاده ای..
در کنار هم قدم می زنیم زیر باران. لحظهای بایست تا سجده شکر به جا آورم. رسیدن به نهایت آرزو زانو زدن هم دارد.
باز باران بارید خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش آسمانت آبی
و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی
قشنگ ترین متن های بارانی
وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
نبودنت در من قدم می زند و من زیر باران
تو دور میشوی ، من خیس
این دلبری های بهار است
نیامده دیوانه می کند کوچه را از تنهایی !
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر !
چه تفاوت دارد . . .
چشم های من از دوریت کنون مثل باران بهاری است
ابرها میبارند و آرام می شوند اما چشم هایم می بارند و بی قرار تر می شوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی
اگر می دونستی چقدر دوستت دارم
برای اومدنت بارون رو بهانه نمی کردی
رنگین کمان من
چشم هایم را می بندم
باران بهاری شنیدنی ست…
باران شده ای !
یک لحظه میباری و من یک هفته بیمارم !
باران که شدی مپرس این خانه ی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ست
باران بیاید یا نیاید ،
تو باشی یا نباشی ،
خاطرت باشد یا نباشد ،
من خیس از یاد توام !
متن باران پاییزی عاشقانه
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من
به که گویم که تو باران زمستان منی . . .
هوای بهار ابریست… نفس بالا نمی آید…
بزن باران، نوازش کن، تن رنجور مردم را…
زمین حال بدی دارد…..
مثل باران پاییزی عاشقانه چشم هایت دیدنی است
شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنیست
آسمان بهارم، همچو دلم بارانی ست
بس که از غصۀ تو چشمِ ترم خالی شد
بیت الاحزانِ دلم ، از غزلم خالی شد
آه ، باز هم باران پاییز از راه رسید …
باران که می بارد دلت را محکم بچسب
زیر باران دل به اشاره ای می رود …
به سلامتی بارون
که معلوم نیست چند گیگ حافظه داره
که این همه خاطره تووش ذخیره شده….!
کاش وقتی آسمان پاییز بارانی است
چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم
لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم
بالاخره آمدی؟!؟
تو را میگویم باران…
روزهای زیادی است که در انتظارت به سر میبرم.
شاید کمی از غمهایم را با خود ببری…
متن بارانی عاشقانه احساسی
فصل باران است بارانی شویم
از درون جوشیم و طوفانی شویم
بوی خاک و بوی نمناک چمن
کیف دارد زیر باران تر شدن
در تمام قطره ها تکثیر شو
زیر باران خدا تطهیر شو . . .
باران که می بارد
چشم هایم با آسمان به تفاهم می رسند
چه وجه اشتراک لطیفی است
بین هوای دل من
با این روزهای پاییزی
در حسرت موجم، باران کفافم نیست
درمان درد من، باران ِ نم نم نیست . . .
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیداند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
دلم تنگ میشود . . .
چشمانم باران میخواهد . . .
خدایا . . .
فرو بردن این همه بغض . . .
روزه را باطل نمیکند ؟
گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست
گاهی از غصه تنها شدنش می بارد
بوی باران …
بوی سبزه …
بوی خاک
شاخه های شسته …
باران خورده
پاک
وقتی باران میآید؛ تنم را به قطرات باران میسپارم. میگویند باران رساناست، شاید دستهای عاشق من را هم به دست های تو برساند.
خدا ابر رو به گریه میاره تا گل ها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی.
خدایا، این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمی کند. فکری کن. اشک ما طعنه می زند به باران رحمتت.
پنجره باران خورده ات را باز کن. چند سطر پس از باران، چشم هایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده… دلم برایت تنگ است.
همسرم تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
همسر عزیزم
همین جا که هستی و من با توام
همین جا که از کل دنیا کمیم
تو بارون پاییزی و کوچه ها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم !
عزیز دلم تو روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار
اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن، نه کم میاد و نه بند میاد . . .
باران می بارد ، به حرمت کدام مان نمیدانم
من همین قدر می دانم ، باران صدای پای اجابت است
خدا با همه جبروتش ، دارد ناز میخرد ، نیاز کن . . .
سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود از این غم ، ترانه ای
باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه ، خدایا ، بهانه ای . . .
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم:
من تنها نیستم, تنها منتظر توام همسرم!
بریز ای نم نم باران دلم خون شد ز تنهایی
اسیر دردم ای باران چرا دردم نمی کاهی ؟
ببار ای قطره ی مرهم ، زبانم تشنگی دارد
به این دل خسته عاشق که او هم عالمی دارد
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮدن زﯾﺮ ﺑﺎران ﺟﺎﻟﺒﻪ؛ ﭼﻮن ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ اﺷﮏ ﻫﺎی ﻣﻦ و ﻏﻢ و اﻧﺪوه بی پایانم ﻧﻤﯿﺸﻪ.
به باران دل نبند که هر چهار فصل دیوانه ات خواهد کرد. اگر ببارد، از شوق و اگر نبارد، از دلتنگی.
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند.
بر سرش چتر گرفتم دیدم او خودش باران است.
باران که بند بیاید
تازه خاطره
شروع می کند به چکه کردن
نمک روی زخم است
بارانی که بی تو ببارد
تو
این روزها
برایم حکم باران را داری
درست وسط کویر
همان قدر زندگیبخش
همان قدر محال!
به باران سپردهام
وقت آمدنت
هوای كوچه را داشته باشد
گوشم به زنگِ در است
مبادا آهسته بیایی!
همچنان منتظرم
تا قطره های باران عاشقانه
تو را از آن بالا در آغوشم رها کنند
یا غرق میشوم
یا رفیق شبهای بارانیات میمانم
آدمهای غمگین دوست داشتنی
در میان شما کسی هست
که با یک تکه ابر بارونی کوچک خاکستری
قرار داشته باشد؟
همین که بگویید: آه گمانم امروز باران ببارد
کافی ست تا ابرها دوست تان داشته باشند
و البته شما را که چشم به راهشان بوده اید
باران عاشقانه برای تو می بارد
و رنگین کمان
ایستاده بر پنجهی پاهایش
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند
هیچ گاه نباید به اجبار خندید. گاهی باید با نهایت آرامش گریه کرد. لبخند بعد از گریه از رنگین کمان بعد از هوای بارانی هم زیباتر است.
عاشق که باشی، پاییز که باشد، باران که ببارد؛ انار که هیچ سنگ هم اگر باشی دلت ترک میخورد.