متن ها

دلنوشته در مورد شب ( متن های احساسی زیبا درباره شب و تنهایی)

دلنوشته در مورد شب

شب وایب خاصی دارد. فضایی شاعرانه که با سکوتی دلنشین ترکیب شده است. شاعران و نویسندگان بسیاری درباره شب و حس خاص آن نوشته‌اند. در این بخش از سایت ادبی و هنری متن‌ها ما نیز چندین دلنوشته درباره شب را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. در ادامه با ما باشید.

دلنوشته‌های خاص درباره شب

زندگی می‌کشد آخر به کجا کارت را

باید از دور تماشا بکنی یارت را

روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی

شب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت را

‏شب هنگام، تکه‌های شکسته‌ات را بهم بچسبان تا صبح دوباره

همانی شوی که بودی؛

قوی، استوار و شجاع و امیدوار….

‏یه موقع‌هایی دلم می‌خواد شب بزنم بیرون، برم یه جایی که ویوی شهر داشته باشه، بایستم؛ حرکت ماشینا رو نگاه کنم، چراغای روشن خونه‌ها رو بشمرم، صدای شهر و بشنوم و برای چند دقیقه از روزمرگی‌هام فاصله بگیرم.

و…

شب بخیر به تویی که

کسی رو نداری که بهت شب بخیر بگه…

یه شب که دلم از عالم و آدم پر بود،

گفت: نگران نباش دیوونه، فکر کردی من تنهات میزارم یا اینکه کسی میتونه جای تورو تو قلبم بگیره؟

کاری به اتفاقات بعدش و اینکه تنهام گذاشت ندارم؛ می‌خوام بگم:

هر آدمی یکبار و لااقل برای یه شب،

خوشبخت ترین آدم روی زمین بوده…

دلنوشته‌های خاص درباره شب

شب همیشه به تمامی شب نیست

چرا که من می‌گویم

چرا که من می‌دانم

که همیشه

در اوج غم یک پنجره باز است

پنجره‌ای روشن

و همیشه هست،

رویاهایی که پاسبانی می‌دهند

آرزویی که جان می‌گیرد

گرسنگی که از یاد می‌رود

و قلبی سخاوتمند

و دستی بخشنده

دستی گشوده

و چشم هایی که می‌پایند

و زندگی

یک زندگی برای با هم بودن همیشه هست…

#پل_الوار

ترجمه: احمد شاملو

مطلب مشابه: متن زیبا درباره شب { جملات و شعرهای بسیار زیبا درباره شب }

عکس نوشته غمگین شب

از پنجره به بیرون نگاه کرد و چندبار زیر لب تکرار کرد

شب…شب را طوری می‌گفت که انگار تراکمِ تاریکی از چشم‌هاش خزیده بود رفته بود توی مغزش، بعد لب وُ دهان وُ سپس پاهایش را فتح کرده بود. وقتی داشت کفش‌هایش را پا می‌کرد گفت:

(همراهم نمی‌آیی؟ ) پُر شده بود از شب، انقدر پُر شده بود که شب از کالبدش سرریز شد و پای من را هم گرفت!

پرسیدم ( چراغ قوه ببریم؟ بطری آب را بردارم؟ شیرینی‌های ننه حوری هم هست…)

گفت: (سكوت، سكوت ببریم با خودمان)

به هَر حال قدری اندوه حتی

بر خنده هایمان هم نشسته است

چون سایه ها

که تکه های جا مانده از شب اند…!!

#معین_دهاز

پیچک نگاهت 

به تن شب می‌چسبد

آذین کن

چشم رویا را …

#ستاره_سهیل

همه ی ما

فقط دو نوع شب در زندگی مان داریم؛

شبی که می‌خواهیم زودتر صبح شود،

و شبی که هیچگاه دوست نداریم به صبح برسد.

و مرز بین این ها تنها یک “او” ست

که بستگی دارد مانده باشد،

یا رفته باشد.

عکس نوشته غمگین شب

طرف ِ ما شب نيست

صدا با سکوت آشتی نمی‌کند

کلمات انتظار می‌کشند

من با تو تنها نيستم،

هيچ‌کس با هيچ‌کس تنها نيست

شب از ستاره‌ها تنهاتر است…

احمد شاملو

دلنوشته احساسی و غمگین درباره شب

شب را نوشیده‌ام

و بر این شاخه‌های شکسته می‌گریم

مرا تنها گذار

ای چشم تبدار سرگردان!

مرا با رنج بودن تنها گذار

مگذار خواب وجودم را پرپر کند

مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم

و به دامن بی‌تار و پود رویاها بیاویزم !…

سهراب_سپهری

چه وزنی دارد شب …

از پا نمی‌نشینم

تا مصراعی از سکوت

و مصراعی از هیاهو نگیرم

و در غریب‌ترین بحری

که زمین و آسمان به یاد دارند

بازش نسرایم …

حسین منزوی

تصمیم بگیریم همین امشب غرورمان را نبینیم و

برای یک بار که شده صدای خودخواهی‌ها

را صامت کنیم و برای آدمِ دنیایمان بنویسیم که

دوستش داریم چقدر وجودمان ‌به وجودش بسته

است بیایید یک شب بخوابیم، بیایید یک

شب خوابِ رسیدن‌به یار را ببینیم پس‌از خودتان

شروع کنید شاید شما دلیلِ بخیر شدنِ شبِ یک

نفر گوشه این دنیا باشید…!

– نخوابیدی هنوز که !

+ نه بابا خوابم ما رو ول کرده رفته.

– کجا..؟

+ چه می‌دونم، همونجا که آدما وقتی کسی رو ترک می‌کنن میرن، هیچ‌وقت هم برنمیگردن.

– اما این یکی برمیگرده نه؟

+ شاید، ولی اگه بخواد برگرده باید با یکی برگرده.

– با کی؟

+ با همونی که خوابم رو با خودش برده…

دلنوشته احساسی و غمگین درباره شب

-به کسی که عاشق توست

بگو:

هر روز

با زيباترين تعابير جهان

بيدارت کند !.

من اينجا هر شب ؛

تو را

با زيباترين تعابير جهان

به خواب می سپارم…

دلنوشته شب و دلتنگی

آخرِ شب

اگر آهنگى برايتان

بيخود و بى جهت

ارسال ميشود،

به خودتان بگيريد…

تك تكِ كلمه هايش را…

يك نفر،

ساعتها،

جان كَنده

تا هم غرورش را نگه دارد

هم حرفِ دلش را بزند…

دلتنگی یک شب هایی را

هیچ خیابانی گردن نمی گیرد ..

تاریکی یک شب هایی را

هیچ مهتابی روشن نمی کند ..

گرد و غبار یک شب هایی را

هیچ بارانی شستشو نمی دهد

و تمام این شب ها را

نبودن تو

رقم می زند….

چشمانم را می‌بندم

تو را در خیالم به تصویر می کشم

به تصویرت جان می دهم

اکنون می‌توانم حست کنم

حتی صدای گوشنوازت در گوشم می‌ پیچد،

هیچ نمی بینم

 هیچ نمی‌گویم

فقط تو را می‌بینم

ودر سکوت نگاهت میخوانم

 ناگفته‌های درونت را

هر لحظه باتو،

 یک شعر ناتمام است

شعری که هر واژه اش دلنشین است

امشب رها از زمان

تنها به تو می اندیشم

آهنگ های تکراری

خاطرات تکراری

و اشک های تکراری

تکرار در بودن تو که هیچ گاه تکراری نمی شود

این بی نهایت من است

دلنوشته شب و دلتنگی

تکرار مسواک زدن در همه شب ها

دندان ها را سفید می کند

و تکرار خاطرات در همه شب ها

موها را

دلنوشته شب سرد پاییزی

دلــم گـــرفته بود

شبی تاریک و ســـرد

از پشــت دیــوار ســـکوت

تـــرانه ای جوانــه زد

و نـــام تو برتـــارک واژه ها رخ نـــمود

شعر تمام شد و دل

از اینهمه عشق جوشید

چشم طاقت نبرد

تا سحر یک ریز بارید

شب که میشه

میوفتیم تو رودخونه ای از خاطره ها

شنا می کنیم

دست و پا می زنیم

غرق میشیم

خفه میشیم

می خوابیم

خدا کند یک اتفاق خوب بیفتد وسط زندگی مان

آری همین جا

وسط بی حوصلگی های روزانه مان

نگرانی های شبانه

وسط زخم های دلمان

تو آن باد بی قید و بند شب‌های پاییزی

وقتی که می‌وزی

نه به شاخه‌های درختان

که خم می‌شوند نگاه می‌کنی

نه به کلاه‌های مهاجران

که می‌افتد از سر

نه به چترهایی که می‌شکنند

همه این‌ها به کنار

فقط مواظب غرور دخترک کولی باش

و گل‌های دستش

ببین چراغ چقدر زود سبز می‌شود

شب

ستاره

سایه

تنهایی

من نشسته در شب پاییز

در کنار خاطراتی زرد

ذهن من میان خاطراتم غرق

کهنه خاطرات خود را

می‌زنم ورق نمی‌بینم

یک خیال سبز و رویایی

نیست درون دفتر عشقم

آشنایی از تبار شیدایی

“سید حجت‌اله طباطبایی”

مطلب مشابه: متن شب بخیر خاص به عزیزان (80 شبت بخیر ویژه صمیمانه ادبی و کوتاه)

دلنوشته شب سرد پاییزی

در این شب‌های پاییزی تمام پیکرم درد است

نگاهی می‌کند مرگ و عرق‌های تنم سرد است

به دورم هر چه می‌گردم دریغ از قوم و فرزندی

نمی‌بندم به دنیا دل که دنیا خالی از مرد است

از این چشمان بی سو هم نگاهی بر نمی‌خیزد

اگر زل می‌زند جایی در آنجا یک گل زرد است

طنین تار غمگینی به گوشم نغمه می‌خواند

صدای ضجه دل هست که از درگاه او طرد است

“شهرام آرمان‌فرد”

مطالب مشابه