متن درباره درخت؛ متن های زیبا درباره زیبایی درختان
در این بخش سایت متن ها، چند متن زیبا درباره درخت و زیبایی های خاصی که درختان به طبیعت می بخشند را ارائه کرده ایم.
جملات زیبا درباره درخت
سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بود و تنومند !
مرا انتخاب کرد
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و شروع به زدن کرد ، محکم و محکم تر
به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود
سوزش تبر هایش بیشتر می شد
که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر از من بود
مرا بی رحمانه رها کرد با زخم هایم ، او را برد …
و من ماندم با زخمهایی که به من زده بود
و من نه دیگر درخت بودم ، و نه میتوانستم تخته سیاه مدرسه ای باشم
در کدامین خلقتم
درخت بوده ام
در مسیر خنده های تو زیبا
به پشت پنجره که می رسد پاییز
جای زخمی ناسور
تیر می کشد مدام !
هر درخت می تونه
یه بهانه باشه
تا شاید این دنیا
دوباره زیبا شه…
درخت ها که مثل پرنده ها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند !
درخت ها می مانند اما نمی توانند جنگل را نجات دهند . . .
مثل من که می مانم اما نمی توانم تو را نجات دهم !
مرا ببخش محبوب من که پرنده نیستم !
هیچ ایرادی ندارد که یک درخت را به عنوان دوست خود داشته باشید….
من درختم ، تو بهار !️
ناز انگشتای بارونِ تو باغم می کنه……
و دوباره مهر پاییز
به دل درخت ها افتاده
و حرف هایش را به زمین می ریزد
و برگ هایش از زیر لگدها فریاد می کشند
و انسان ها عاشق می شوند
و جشن خشک شدن می گیرند
و آسمان
به حال دلِ درخت و برگ
و انسان و عاشق می گرید…
هیچ درختی
به خاطر پناه دادن به پرنده ها
بی بار و برگ نشده است…تکیه گاه باشیم ،
مهربانی سخت نیست..!
متن درباره درخت
درخت هم که باشی
عاقبت
یک روز
مغلوب پاییز میشوی
حالا فکر کن
چقدر می توانم با نبودنت بجنگم
وقتی دلتنگی
مدام با واژه ها
قلبم را به رگبار میبندد……..
آسمان که نشد،
چرا درخت نباشم
وقتی تو در من
این همه پرنده ای؟
ذهنم پُر از لانه هایی ست
که برای تو ساخته ام…….
درخت دلتنگ تبر می شود…!
وقتی پرنده، سیم برق را
به او ترجیح می دهد……
ﺩﺭﺧﺖ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﺩﺍﺭﮐﻮﺑﯽ ﻣﯽ ﺷﻮم
ﮐﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎر ﺩﺭ ﺩﻗﯿﻘﻪ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮسد ………
متن ادبی درباره درخت
هیچ درختی
به خاطر پناه دادن به پرنده ها
بی بار و برگ نشده است…تکیه گاه باشیم ،
مهربانی سخت نیست..!
درخت دلتنگ تبر می شود…!
وقتی پرنده، سیم برق را
به او ترجیح می دهد……
هیچ ایرادی ندارد که یک درخت را به عنوان دوست خود داشته باشید….
این روزا روزای درختکاری
آدم حسابی ها درخت می کارند
حتما که نباید باغ و باغچه زمینی داشت
می تونیم تو طبیعت که میریم
یا کنار رودخونه ها
زباله ها رو جمع کنیم
تا درختی دوباره نفس بکشه و جان بگیره
آدم حسابی ها
همه جا حسابی اند”
هم برای خود
هم برای دیگران
هم برای طبیعت. ……
گاهی می اندیشم درختی که
تنها بالای کوه زندگی می کند
چرا از جنگل فرار کرده !…
درخت ها که مثل پرنده ها نیستند که وقتی جنگل آتش گرفت کوچ کنند !
درخت ها می مانند اما نمی توانند جنگل را نجات دهند . . .
مثل من که می مانم اما نمی توانم تو را نجات دهم !
مرا ببخش محبوب من که پرنده نیستم !
درخت بودن
انتهای خوشبختی ست
حتی اگر
از شاخه هایت کبریت بسازند!
شاید وقت دلتنگی
سیگارش را با دست های تو
روشن کند….
به درخت نگاه کن…
قبل از اینکه شاخه هایش زیبایی نور را لمس کند
ریشه هایش تاریکی را لمس کرده…
گاه برای رسیدن به نور،باید از تاریکی ها گذر کرد…
آسمان که نشد،
چرا درخت نباشم
وقتی تو در من
این همه پرنده ای؟
ذهنم پُر از لانه هایی ست
که برای تو ساخته ام…….