شعر کوتاه عاشقانه خواندنی [ 40 اشعار جذاب رمانتیک و احساسی ]
ما امروز در سایت ادبی و هنری متنها قصد داریم چندین شعر کوتاه عاشقانه را برای شما دوستان قرار دهیم. شما عزیزان نیز میتوانید این اشعار کوتاه را برای معشوق خود ارسال کنید. با ما همراه شوید.
چندین شعر کوتاه عاشقانه و احساسی
تورا هوایِ به آغوشِ من رسیدن نیست،
و گرنه فاصله ی ما هنوز یڪ قدم است…
مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است
از همین رو پیرهن بر عکس بر تن می کند.
وقتی که دلم بهانهء دریا کرد
خالق غزل چشم تو را انشا کرد
من محو دو بیت آبی چشمانت
او با قلمی بوم خود برپا کرد…
دَر دلم
جا کرد عشقش
اختیار
از من گرفت…
می ترسم از آنچه در پس و پیشتر است
از زخم زبان که بدتر از نیشتر است!
عشقی ست که زنده ام نگه می دارد
دردی ست که از طاقت من بیشتر است…
فانوسو شب و سفسطهی بیتابی
یکبار دگــــر چنبــــرهی بیخـوابی
شب با تب مهتاب غریبی میکـرد
شایـد تو از این فاصلهها میتابی
دیده از اشک و دل از داغ و لب از آه ،پر است
عشق در هر گذری، رنگ دگر می ریزد
من نگاهش ميکنم ، او هم نگاهم ميکند
او برای دل بریدن ، من برای دلبــری !
عشق یعنی تار مو های تنت می ایستند
هرزمان که اسم اورا روی لب می آوری
صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
که ز دیدن تو بیهوش و ز گفتن تو مَستم…
دلت چون رود پاک است و زلال اما به این پاکی
نباید خو کنم چون رودها یک جا نمیمانند
شبیه دانه ی تسبیح زیبایی ولی افسوس
که در تسبیح هرگز دانه ها تنها نمیمانند
تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را
منِ شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را؟
مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشی اش آبی نکشد دریا را
گاهی از در تو بیا، بنشین کنارِ او که نیست
زُل در آیینه، سلامی کن نثارِ او که نیست
در بیاور از تن ات بارانیِ خیسی که هست
چتر آویزان کن، از ابرِ بهارِ او که نیست
حال و احوالی بپرس و از دلِ تنگت بگو
بی قراری کن اگر شد، بی قرارِ او که نیست
ماهم آمد به درِ خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
آن که می خواست به رویم درِ دولت بگشاید
با که گویم که درِ خانه به رویش نگشودم!
به غزل رام توان کرد غزالان رمیده
شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم
#شهریار
مطلب مشابه: اشعار پروین اعتصامی؛ مجموعه شعرهای زیبای عاشقانه و احساسی پروین اعتصامی
اشعار ناب احساسی
باران آمد که تو اسیرم کردی
بید مجنونِ سر به زیرم کردی
ای عشق! مگر چه کرده بودم با تو؟
سالی دو هزار سال پیرم کردی!
#بیژن_ارژن
شاعر شده مفتونِ نگاهی که تو داری
افسون شده بر چشم سیاهی که تو داری
ترسم که تو شِیخان همه از رَه به دَر آری
احسنت به این خالق ماهی که تو داری
#اکبر_حیدری
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد،
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است، گر این شهر مسلمان دارد
این که یک روز مهندس برود در پی شعر،
سر و سرّیست که با موی پریشان دارد
#علی_صفری
پریشان واژه هایم را زگیسوی شما دارم
تمام شعر هایم را من از سوی شما دارم
درِ عطر غزل افتاد و دل شد قطعه ای از عرش
و من این قطعه را از نام خوشبوی شما دارم
#موسی_علیمرادی
چشم تو را اگر چه خمار، آفریده اند
آمیزه ای ز شور و شرار، آفریده اند
از سرخی لبان تو ای خون آتشین
نار آفریده اند، انار آفریده اند
دستم نمیرسد به تو ای باغ دور دست
از بس حصار پشت حصار، آفریده اند
#سعید_بیابانکی
مطلب مشابه: بهترین اشعار خیام شاعر بزرگ (گلچین 50 شعر عاشقانه کوتا و بلند)
دستی ز کَرَم به شانۀ ما، نزدی
بالی به هوای دانۀ ما، نزدی،
دیری است دلم چشم به راهت دارد،
ای عشق سَری به خانۀ ما نزدی!
#قیصر_امین_پور
هرچه در عالم بود، لیلی بود
#شیخ_بهایی
آخر چه کند با دلِ من، علمِ پزشکی
وقتی که به دیدارِ تو بسته، ضربانم؟
لب بسته ام از هر چه سوالست و جوابست
می ترسم اگر باز شود، قفل دهانم،
این گرگِ پرستار به تلبیسِ دماسنج
امشب بکِشد نام تو، از زیر زبانم!
#بهروز_یاسمی
بازار دلم با سر سودات خوشست
شطرنج غمم با رخ زیبات خوشست
دائم داری مرا تو در خانهٔ مات
ای جان و جهان مگر که با مات، خوشست
#مهستی_گنجوی
در سرم عشق تو دارم،
چه بخواهی، چه نخواهی!
شب و روز، بی قرارم،
چه بخواهی، چه نخواهی!
بر لبم خنده نباشد،
همه ناله، همه آه
روز ها را می شمارم،
چه بخواهی، چه نخواهی!
#راحم_تبریزی
می نویسم عَصر به عَصر،
یک صفحه از داستانِ دوست
خط به خط احساس دل،
بند بندش ناله از هجران او
#مهناز_نجفی
مطلب مشابه: بهترین اشعار فردوسی؛ گزیده 70 شعر شاعر نامی ایرانی فردوسی
اشعار عاشقانه و رمانتیک
چیدن سیب و کمی عصیان! فدای چشم تو
پوچی این قرن بی عرفان، فدای چشم تو
رنگ کاشی های مسجد شاه دارد، چشم هات
از خمینی شهر تا تهران فدای چشم تو!
خون صدها صدراعظم از لبانت می چکد
قمصر و ابیانه و کاشان فدای چشم تو!
مرا دید
و خندید
و در باد گم شد
زنی باستانی،
زنی ارغوانی!
که گیسوی آشفته اش،
با دلم مو نمی زد!
#سیدحسن_حسینی
ای دوست! ز ساز رفته ام سازم ده
غافل شده ام ز خویش، آوازم ده
در خود به امید بی خودی گم گشتم
ای آنکه مرا یافته ای! بازم ده
#خلاصة_الاشعار_فی_الرباعیات
مثل شمیم شقایق، شاید هم شب بو
در نجوای نسیم گم شدی
بی آن که بدانی!
من هر شب،
پنجره را بر خیابان خاطره ها می گشایم
و با تو!
تا حوالی خواب های مردم شهر،
قدم می زنم
#تیمور_ترنج
با یک بغل گل سرخ می آیم!
زخم های قلبم شکوفه کرده است
اما افسوس،
کسی گل های مرا نخواهد دید
بهار آمده،
همه جا پر از گل و شکوفه است
#رسول_یونان
مطلب مشابه: جمله عاشقانه فوق احساسی کوتاه و بلند (50 جملات جدید عاشقانه)
چون دید مرا فتاده، گفتا: چه کسیست؟
کز وی اثری نمانده، الّا نفسیست؟
گفتم که: منم! کشتۀ دیرینۀ تو!
گفتا: تو کدامی؟ که مرا کشته، بسیست!
#مهستی_گنجوی
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر، مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد، آتشی
کز وی هزار سوز مرا، در جگر فتاد
#سعدی
عاشقان تو همه نامی و نشانی دارند
آنکه در عشق تو، بی نام و نشانست منم
#هلالی_جغتایی
این بار که آمدی
برایم گردنبندی بیاور، با صد دانه مروارید؛
بگذار فکر کنم
به خاطر من،
صد بار، دل به دریا زده ای
#نیکی_فیروزکوهی
یک چشمِ من از روز جدائی، بگِریست
چشم دِگرم گفت: چرا گریه ز چیست؟
چون روز وصال شد، فرازش کردم
گفتم: نَگِریستی، نباید نِگَریست!
#مولانا
غزل غزل ترانه شد، نگاه عاشقانه ات
قسم به چشمهای تو، گرفته دل بهانه ات
قلم نوشته از غمت، سرود تلخ انتظار
تمام حرف های من، ز غم شده ترانه ات
برای چشمهای تو، اگر چه شعر گفته ام
نه شاعرم نه مدعی، گرفته دل بهانه ات
#آنجلا_راد
بنشین برایت حرف دارم، در دلم غوغاست
وقتى که شاعر حرف دارد، آخر دنیاست
هر کس که شعرى گفت، بى تردید مجنون است
هر دخترى را دوست مى دارد، بدان لیلاست
#مهدی_فرجی
مطلب مشابه: شعر آرامش [ اشعار زیبای حس آرامش و شعر آرامش عشق ]
ای نسترن!
امشب بخوان از من، برایِ ماهِ من
من که خوش خوان نیستم؛
اما چرایش پایِ من!
این منم! هم زنده با یادِ سخن
در غزل هایش بر سازِ کهن!
در سرودش نغمه می خواند مرا،
با نوایش زنده می داند مرا
من که می دانم؛
او… می خواهد مرا!
#حوا_انوری
ای نگاهت خنده مهتاب ها
بر پرندِ رنگْ رنگِ خواب ها
ای صفای جاودانِ هرچه هست
باغ ها، گل ها، سحرها، آب ها
ای نگاهت جاودان افروخته
شمع ها، خورشیدها، مهتاب ها
#شفیعی_کدکنی
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است، ای پری
وین جوانی هم، هنوزش عنفوان است، ای پری
هر چه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!
دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است، ای پری
#شهریار
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی، ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جامِ گوارا
تو نیلوفر شدی، من اشک مهتاب
#سیاوش_کسرایی
روی تو پر از نازِ اقاقی بادا
لبخندِ گلت همیشه باقی بادا
چشمانِ خمارِ تو عزیزم دمِ صبح
مستانه تر از شرابِ ساقی بادا
#همایون_رحیمیان
مطلب مشابه: شعر جذب کننده عاشقانه احساسی { اشعار جذب کننده عشق از شاعران معروف }
بازم مست از خیال تو، دارم افسانه می سازم
بازم با طرح لبخندت رو دریا، خانه می سازم
برای شمع تنهای کنار دفتر شعرم،
بازم با کاغذ رنگی، پروانه می سازم
#حمید_شریعت_پناهی
داده ام دخترکان سیب بریزند به حوض
گفته ام تا همه جا، هلهله برپا بشود
شاعران با غزل نیمه تمام آمده اند
دامنت را بتکان، قافیه پیدا بشود
روسری سر کن و نگذار میان من و باد
سر آشفتگی موی تو، دعوا بشود
#امیر_توانا_املشی
چنان زیبایی،
که نمی توانم به یادت بیاورم.
تصویرت،
سر می رود از آیینه
#عمران_صلاحی
در چشم هات عشق نفس می کشد، ولی
ابراز دوستی که به ایما اشاره نیست
با بوسه هات کار دلم را تمام کن
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
#حانیه_دری
به بزمم دوش، یار آمد به همراه رقیب اما
شبی با او به سر بردم، ز وصلش بی نصیب اما
#هاتف_اصفهانی
نازت ای دلبر خوش چهره! کشیدن دارد
جرعه جرعه لب لعل تو، چشیدن دارد
خبرت هست که در موقع دیدار، دلم،
واندر این سینه، چه سان شوق تپیدن دارد؟
#کاتب_زنجانی
وقتی نیستم، برایم جایِ خالی بگذار
کنارِ بوق ها و ترافیک ها،
کنارِ بی قراریِ میدان ها
کنار قرارهایت با کسی که،
من نیستم
#سیدمهدی_موسوی
نکند بعد تو، دیوانه شدن باب شود
دلِ یک شهر، به دنبال تو، بی تاب شود
ماهِ من، دلهره دارم که از اینجا بروی
شبِ من، بعد تو، جولانگاه مهتاب شود
#علی_دشتی
شده تا به حال شهری نرفته باشی
اما با کسی آن جا،
بی شمار خاطره داشته باشی!؟
#رسول_ادهمی