متن ها

شعر عاشقانه دو بیتی زیبا { 70 اشعار احساسی دو بیتی از شاعران معروف }

شاعران بسیاری در طول تاریخ درباره عشق نوشته‌اند. به همین دلیل ما امروز در سایت ادبی متن‌ها قصد داریم چندین شعر عاشقانه دو بیتی را برای شما دوستان قرار دهیم. امیدواریم اشعار عاشقانه دو بیتی مورد توجه شما دوستان قرار بگیرد.

شعر عاشقانه دو بیتی زیبا { 70 اشعار احساسی دو بیتی از شاعران معروف }

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

نمی‌دانم جهان عاصی ست یا من عاصی‌ام از خود

که این‌سان در نبودت، سرد و بی روحند ایامم

چگونه با تو بمانم؟ بهار نزدیک است

تو بوته‌ی گل سرخی و من زمستانم

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

لبـخند که میزنی لبـت میشکفد

ما هم دلمان انـــار میخواهد خب…

برخورد دو پلکت خطر زلزله دارد

چشمان تو گویی سگ بی حوصله دارد

تا بوسه‌ای به من ز لب دلستان رسید

 جانم به لب رسید و لب من به جان رسید

کجاست گوشه آسوده‌ای که چون نعلین

خیال پوچ دو عالم برون درماند

برای رابطه، وقتی که مرز بگذاریم

مشخص است که تکلیفمان مشخص نیست

عیسی شدم و بی‌پدران پیش نگاهت

با طعنه کشیدند به آغوش صلیبم!

ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من

به تقاضای خود اصرار نباید ورزید

کشیده ام تنِ خود را به زور تا اینجا

برای باقیِ عمری که مانده ، حالی نیست

مطلب مشابه: شعر عاشقانه تک بیتی (بیش از 100 اشعار تک بیتی احساسی شاعران مختلف)

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

یک نفر از جنس احساس تو میخواهد دلم

یک نفر مثل خودت اصلن تو میخواهد دلم

نامه‌هايم چشم‌هايت را اذيت می‌کند

درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن، خسته‌ام از تلخی نسکافه‌ها

چای با عطر هل و گل‌های قوری بهتر است

چادر مشکی کشیدی مثل کعبه بر سَرَت

پس به حُکم شرع بعد از این طوافت واجب است.

عشق یعنی که زنی از هیجان شعر شود

و هوایَش به سرِ مردِ غزلخوان بزند.

آن گلی را که خلایق بارها بو کرده‌اند

تازه هم باشد، برای من گلی پژمرده است.

طبق فتوای خودم آقا برایش واجب است

خانمش را بستی مهمان کند افطار ها

مادرم گفت عجب عطر قشنگی زده‌ای

باز بوی گلِ گیسوی تو ما را لو داد .

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

فهمیده‌ام‌ که غیر خدا عاشقی خطاست

یعنی مباد دل بسِپارم به هیچ کس!

چاره درد من اين است لبم بر لب تو

حرف من نيست  ببين…نسخه دکتر دارم.

گلم با چادرش در جمعه ای سمت مصلی رفت

غزل گو شد از آن جمعه خطیب جمعه تهران

حیف! هرجا بروم اسم تو را می‌شنوم

که شدی باعث شرم و ضرر چند‌نفر!

وسعتش را کسی نمی فهمد

مثل پروردگار، بی همتاست

او خود عشق، او خود صبر است

مادرم اسم اعظمش دریا ست

توجه کرده‌ای وقتی که میگویی خداحافظ

دلم اندازه‌ی شب‌ های بی‌مهتاب میگیرد ؟

تنها، تو که باشی کنار من دلم قرص است

اصلا تمام قرص ها جز تو ضرر دارند…

از یاد ببر قصه‌ی ما را هم از امروز

درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی …!

آشفته بودم عطر مویش رو براهم کرد

آرامشم را ریخت بـر هم تـا نگاهم کرد

شمشیر ابرو بست از رو‍، روسری برداشت

اسباب عاشـــق سر بـــریدن را فـراهم کرد

یک دم فرو بردم از آن تریاک لبهایش…

این اعتیاد لعنتی عمری تباهم کرد..

مطلب مشابه: بهترین اشعار خیام شاعر بزرگ (گلچین 50 شعر عاشقانه کوتا و بلند)

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

دلم تسکین میخواهد ز آغوشی که ویرانه ست

که خواب آلود یک بوسه ؛ ز آن لبهای بیگانه ست

گفت و گو آیین درویشی نبود

ورنه با تو ماجرا ها داشتیم

ما دو سرویم در آغوش هم افتاده به خاک

چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه‌ی ما

تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست

نمی کنم اگر ای دوست! سهل و زود، رهایت..

حرامم باد اگر بعد از نگاهت

نگاهی لرزه اندازد به جانم

قصد من از حيات، تماشای چشم توست

اي جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بيا

چشم حسود كور، سخن با كسی مگو

از من نشان بپرس ولی بی‌نشان بيا

خواهم که با خیال تو شبها به سر برم

خود می برد خیال تو از دیده خواب را

نظر آوردم و بردم که وجودی به تو ماند

همه اسمند و تو جسمی همه جسمند و تو جانی

سعدی

باد بوی گل رویش به گلستان آورد

آب گلزار بشد رونق عطار برفت

سعدی

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

شیوهٔ ما سخت جانان نیست اظهار ملال

لاله‌ها بی‌داغ می‌رویند از کهسار ما

دیده و عقل و هوش را شب به مصادره برد

صبحدمی ندا کند بازستان مصادره

چون چرخ حریف آفتابیم

پنهان نشویم چون ستاره

آزادی و عشق چون همی نامد راست

بنده شدم و نهادم از یکسو خواست

بر آتش رخ زیبای او به جای سپند

به غیر خال سیاهش که دید به دانه

مردم به دور نرگس مستش فروغیا

در عین حیرتم که چرا بنگ می‌خورند

دوش از نگاه ساقی شیرین‌کلام خویش

مست آن چنان شدم که نجستم مقام خویش

هزارم درد می‌باشد که می‌گویم نهان دارم

لبم با هم نمی‌آید چو غنچه روز بشکفتن

صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم

چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت

که چراغ دزد باشد شب و خواب پاسبانان

به دمی چراغشان را ز چه رو نمی‌نشانی

مطلب مشابه: شعر درباره خدا (مجموعه 60 اشعار در وصف پروردگار و بزرگی خداوند)

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

چه غم کان نوش لب در ساغرم خونا به میریزد

من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم

این چنین پیدا، ز ما پنهان چراست؟

طلعت خوب جهان پیمای دوست

چون نماند قوتم در پای و گام

دست گیرد زود و در گامم کند

تشنه ترسم که منقطع گردد

ور نه بازآید آب رفته به جوی

سعدی

الله الله کز نثار آستین

نفس بد را پاکدامن کرده‌ای

در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست

دردی از این بتر که بود یار با رقیب

ترک خور و خفتن گو رو دین حقیقی جو

تا میر ابد باشی بی‌رسمک و آیینک

گویند مرو که خون خود می‌ریزی

مادام که در کمند اویم چه کنم؟

اگر این است ساقی محتشم گو پشت زهدم را

به آن رطل گران پیمودن از بار گنه بشکن

قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران

اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

زبانم می‌دهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد

مگر سوسن نمی‌داند که عاشق پند ننیوشد؟

بنمود چو روی دوست از پرده جمال

چون صورت حال من شدش صورت حال

نیاز خویش با معشوقه می‌گفت

نیازش می‌شنید و ناز می‌کرد

هر که بخراشدت جگر به جفا

همچو کان کریم زر بخشش

بخشنده ملک ناصردین آن که به خصمش

آسودگی از دور زمان هیچ ندادند

مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را؟

پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست

دشنام از زبان توام می‌کند هوس

تعظیم کن به این قدری یار خویش را

گر نه زلفش پی شبیخون است

پس چرا حال دل دگرگون است

بی باده دیدی چشمان سرمست

بی می شنیدی لبهای میگون

مطلب مشابه: شعر زندگی از شاعران مختلف (55 شعر زیبا درباره زندگی)

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

کسی که در همه عمر این صفت مطالعه کرد

به دیگری نگرد یا به خود محالست این

از لطافت در نیابد کس تو را

زان یقینم شد که جانی ساقیا

گل ار چه هست عروس تتق نشین چمن

گلی چو ویس نباشد بگلستان رامین

خیال چشم مستش را اگر در خواب خوش بینی

عجب دارم که برداری سر از مستی و مستوری

تا روی ببینند و ببینید، کزین روی

در دور قمر، عارض و رخسار که دارد؟

شب رفت کجا رفت همانجای که بود

تا خانه رود باز یقین هر موجود

بنده وار آمدم به زنهارت

که ندارم سلاح پیکارت

شب تار و بیابان پرورک بی

در این ره روشنایی کمترک بی

گرچه پای بندی عشق تو بی‌زنجیر نیست

از گریزش نیز غافل بودن از تدبیر نیست

باغی است جهان، ز عکس رویت

خرم دل آن که در تماشاست

مطلب مشابه: شعر رفیق؛ 100 اشعار زیبا در وصف رفاقت و دوستان

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

در سرم بود که هرگز ندهم دل به خیال

به سرت کز سر من آن همه پندار برفت

همه شو دیدهٔ مو تا سحرگاه

بره باشد که یارم از در آیو

بیا که دیده به دیدارت آرزومند است …

عراقی

آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من

گفتا که چه می‌خواهی، گفتم که همین خواهم

“مولوی”

‏ز کدام رَه رسیدی ز کدام در گذشتی

که ندیده دیده ناگه به درون دل فِتادی

“هوشنگ ابتهاج”

مگو آن سخن کاندرو سود نیست

کزان آتشت بهره جز دود نیست

فردوسی

و زخم‌های من همه از عشق است

از عشق، عشق، عشق

فروغ فرخزاد.

هر که آمد اندکی ما را پریشان کرد و رفت

بیدل دهلوی

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نيستند

دردِ بی درمانشان را درد درمان می‌کند

“مژگان عباسلو”

بیتی که یاد و نام تو در آن نوشته شد

یک بیت ساده نیست، که بیت‌المقدس است

“علی فلاح”

مطلب مشابه: اشعار پروین اعتصامی؛ مجموعه شعرهای زیبای عاشقانه و احساسی پروین اعتصامی

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

هوشنگ ابتهاج

در چشم دیگران منشین در کنار من

ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

“فاضل نظری”

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

“فاضل نظری”

درد بی درمان شنیدی؟

حال من یعنی همین

بی تو بودن درد دارد

می زند من را زمین

فریدون مشیری

فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ

چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم

“شفیعی کدکنی”

از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی

با چون منی به غیر محبت روا نبود

شهریار

تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم

به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم

محمدعلی بهمنی

شعر عاشقانه و احساسی دو بیتی

همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چــه کنــم؟ حـرف دلــــم را بزنــم یا نزنــم؟

قیصر امین پور

نترسم که با دیگران خو کنی

تو با من چه کردی که با او کنی

صائب

عشق حراج می کنی ، قلب اجاره می دهی

نرخ خریدنت مرا خانه به دوش می کند

عمید صادقی نسب

مطالب مشابه