متن ها

شعر رمانتیک بهار + مجموعه اشعار بسیار عاشقانه و احساسی مخصوص فصل بهار

در این بخش از سایت بزرگ متن ها چندین شعر رمانتیک بهار را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این مجموعه اشعار بسیار عاشقانه و احساسی مخصوص فصل بهار قطعا مورد پسند شما خواهد بود؛ پس تا انتها با ما بمانید.

شعر رمانتیک بهار + مجموعه اشعار بسیار عاشقانه و احساسی مخصوص فصل بهار

اشعار رمانتیک بهاری

خمر من و خمار من…

باغ من و بهار من…

خواب من و قرار من…

بى تو به سر نمى شود…

هیچ میدانی

که من در قلب خویش،

نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟

بهار با همه ی جلوه و جمال، گلی

به پیش سینه‌ی پیراهن بهاره‌ی توست

واب دیدم که تو با فصل بهار آمده ای

باید امسال بیایی بشوی تعبیرش

بگذار

ساده اتفاق بیافتد…!؟

نگران حرف مردم هم نباش

فقط کمی نگاه از تو

از عاشقی

تا سَرسِپُردگیش

با مَن…

من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار

تا این دو یکی نشد نیامد گل و خار

این خار و گل ارچه شد مخالف دیدار

بر چشم خلاف بین بخند ای گلزار

کاش

باران بزند

سبزه ها مست شوند

باد غوغا بکند

لای موهای بهار

پیچکِ خاطره ات

از تنِ پنجره ی فاصله بالا برود

و به دندان دو دنیا و هزاران آدم

گره ی

ماندنِ تو

وا نشود…

بهار آمد ، بهار من نیام

گل آمد گُلعذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ ، گل ‏ها

گلی بر شاخسار من نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا

چراغ شام تار من نیامد

جهان در انتظار آمد به پایان

به پایان انتظار من نیامد

” اشعار مشفق کاشانی “

مژده ای دل که دگرباره بهار آمده است

خوش خرامیده و با حسن و وقار آمده است

به تو ای باد صبا می دهمت پیغامی

این پیامی است که از دوست به یار آمده است

شاد باشید در این عید و در این سال جدید

آرزویی است که از دوست به یار آمده است

شعری از م . ن

مطلب مشابه: شعر بهار؛ گلچین 30 شعر عاشقانه کوتاه و بلند مخصوص فصل زیبای بهار

اشعار رمانتیک بهاری

می آیی،

و همه می‌بینند

که با یک گل هم

“بهار” می‌شود

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

” اشعار حافظ “

هوا ، هوای بهار است

و باده ، باده ی ناب

به خنده خنده بنوشیم

جرعه جرعه شراب

عکس نوشته اشعار رمانتیک بهاری

باغ در ایام بهاران خوش است

موسم گل با رخ یاران خوشست

چون گل نوروز کند نافه باز

نرگس سرمست در آید به ناز

” اشعار امیر خسرو دهلوی “

من

بهار می شوم

تو با لبهات

بر تنم شکوفه بزن …

سالی در راه است

سالی پر برکت

سالی که اگر خواهی

نیست در آن حسرت

برف ها آب شدند

غصه ها از ما دور

یک دل خوش دارم

که شده سنگ صبور

تو در این خانه تکانی بتکان

هر چه از درد حکایت میکرد

بگذار پاک شوی از غم ها

خالی شوی از دوده ی درد

شعر از میلاد جانمحمدی

رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود

درود باد بر این موکب خجسته، درود

به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل

به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود

” اشعار ملک الشعرا بهار “

بارها

مرورَت می کنم..!

همان جاکه

هرکسی

یک نفر را پنهان کرده،

همان جا که،

پنهان ترین جای دنیاست،

انتهای قلبم،

یکی در من

نفس می کِشد..!!!

بهاری داری ازوی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو را نبوید آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد باد

” اشعار نظامی گنجوی “

عید آمده سربه سبزه وگل بزنیم

با برگ شقایقی تفال بزنیم

هر چند که دوریم زهم با دم عشق

بین دلمان تا به ابد پل بزنیم

شعر از محمد علی ساکی

عکس نوشته اشعار رمانتیک بهاری

برخیز که می رود زمستان

بگشای در سرای بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار

زحمت ببرد زپیش ایوان

آواز دهل نهان نماند

در زیر گلیم عشق پنهان

بر خیز که باد صبح نوروز

در باغچه می کند گل افشان

خاموشی بلبلان مشتاق

در موسم گل ندارد امکان

“اشعار سعدی“

شعرهای عاشقانه درباره بهار

اندر دل من مها دل‌افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی

“اشعار مولانا

بهــــار آمده اما هــوا هــوای تو نیست

مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست

بـــه شوق شــال و کلاه تـــو برف می آمد…

و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست

نسیم با هوس رخت های روی طناب

به رقص آمده و دامن رهای تـو نیست

کنــــار این همه مهمــــان چقـــــدر تنهایـــم!؟

میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست

بــــه دل نگیر اگـــر این روزهـــا کمی دو دلــــم

دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست

به شیشه می خورد انگشت های باران …آه…

شبیه در زدن تــــو…ولـــــی صدای تـــو نیست

تــــو نیستی دل این چتــــر ،  وا نخــــواهد شد

غمی ست باران…وقتی هوا هوای تو نیست…!

شعر از اصغر معاذی

در آن سپیده دم که آمدی

چون شعری زیبا

آفتاب و بهار نیز با تو آمدند

کاغذهای روی میزم سبز شدند

از تو حرف می‌ زنم چنان نوبرانه می‌ شوم

که بهار هم دهانش آب می‌ افتد

بهار تنها به خاطر شما می آید

اگر شما نباشید این همه بهار

در دلِ من چه می کند

خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمنا

خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا

باغ در ایام بهاران خوش است

موسم گل با رخ یاران خوشست

چون گل نوروز کند نافه باز

نرگس سرمست در آید به ناز

امیر خسرو دهلوی

بهار گلدان پشت پنجره را سبز کرده است

بی تو بهار آن طرف شیشه مانده است

حیف نیست بهار باشد و تو نباشی

حیف نیست بهار از سر اتفاق بغلتد در دستم

آن وقت تو نباشی

بهار تویی که می‌ آیی و دست‌ هایم

شکوفه می‌دهند ناغافل

باز کن پنجره‌ ها را که نسیم

روز میلاد اقاقی‌ ها را جشن می‌ گیرد

و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ

شمع روشن کرده است

در زمستان خیالم گرم کن چای مرا

در بهارستان جانت سبز کن جای مرا

مطلب مشابه: جملات ادبی در وصف بهار؛ 30 جمله ادبی کوتاه عاشقانه زیبا درباره فصل بهار

شعرهای عاشقانه درباره بهار

هوا، هوای بهار است و باده، باده ی ناب

به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

هوا عجیب بوی بهار گرفته است

دستم را بگیر

و برای لمس احساسی‌ ترین باران به خیابان ببر

خیالت راحت، این باران از آسمان اردیبهشت می‌ بارد

خیس مان نمی کند

عاشق‌ ترمان می‌ کند !

مطالب مشابه